-
بدشانسی
سهشنبه 3 دی 1392 15:31
چندوقت پیش ما یه ازمایش انجام دادیم که طبق روال همیشگی بایدجلسه ی بعدگزارش کارش روبه استادتحویل میدادیم ولی چون رسم نمودار بود ویکم ما تجربه نداشتیم و استاد سختگیر بودوچندتا امتحانم پشت سرهم داشتیم وقت نشد که در زمان مقرر ماگزارش روبه استاد تحویل بدیم. بخاطرهمین قرارشد من یه روزک استادقراره بیاددانشگاه ببرم ب استاد...
-
باز آمد بوی مشمئزکننده ی امتحانات!!!
جمعه 1 آذر 1392 16:46
هرچقدر ک جلسه ی قبل آزمایش رو اشتباه و مزخرف انجام دادیم این جلسه جزء محدود گروه هایی بودیم ک آزمایش رو درست انجام داده بودن!و باز هم جای بسی شکرباقیست،ک ایندفعه دچار خسران نشدیم!... امتحانات میان ترممون شروع شده و من شبانه روز درحالی درس خوندنم، ک نتیجه ی خوبی بگیرم ولی ولی....این اولین امتحانمون ک درس مزخرف مبانی...
-
پس از بــــــــی حوصلگی هـــــا!
شنبه 25 آبان 1392 00:49
بالاخره بعد از چن روز بی حوصلگی اومدم آپ کنم! توی این چن روز اتفاق زیاد افتاده مثلا: خریدن گوشی رفتن ب مراسم های مسجد محل دعوت ب کلاس طرح صالحین مسجد تغییر دکوراسیون پذیرایی و کمک ب مامان و... ولی چیز خاصی برای توضیح دادن درموردشون نیست! دوستم چن دیقه پیش پیام داد: تو این چن روز درسم خوندی؟ من: ن بابا درس دیگه چیه؟!...
-
حوصله
شنبه 18 آبان 1392 02:07
این روزا حال و حوصله ی هیچ کاری رو ندارم اصن حال و حوصله ی خودمم ندارم! مامانم همش میگه بیا بریم مراسم،بریم روضه حیفه استفاده کن... ولی من چطور بگم یعنی چی بگم... این خعــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی بده که آدم حال و حوصله ی خودشم نداشته باشه... پ.ن=زِ دستِ دل گِرِفتارُم شُو و روز.... نِه همدم دارُمو نِه قُومِ...
-
نمودار
شنبه 18 آبان 1392 00:34
سر کلاس آزمایشگاه استاد نمودار تیتراسیون وا3اسیدها کشید گفت کی میتونه نمودار این مسئله رو برای بازها رسم کنه؟ بنده رفتم پای تابلو و نمودار رو به صورت تمیز و دقیقی بعد از کلی پاک کردن و کشیدن (و نگاه کردن به نمودار قبلی که استاد کشیده و معکوس کردنش(به همین راحتی !)) رسم کردم... بعد استاد فرمود تموم شد؟ گفتم بله دیگه...
-
صدای سکوت
چهارشنبه 15 آبان 1392 12:39
داداش کوچیکم اومده میگه تا حالا دقت کردی وقتی همه جا ساکته ی صدایی همیشه هس این شکلی: دی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی.... این صدای چیه؟! منم تریپ خفن گرفتم جدی گفتم: صدای اصطکاک بین ارواح همیشه خسته ی انسان ها!! هه داداشم همچین هنگ کرد که اسم خودشم یادش رفت...گفت: هَـــــــــ ــــــــ؟! یعنی چی؟ بنده که حوصله ی کنفرانس دادن...
-
تسلیت
دوشنبه 13 آبان 1392 21:16
بنده به نوبه ی خودم فرا رسیدن ماه حزن و اندوه اهل بیت(ع) رو تسلیت عرض میکنم.... اعمالتون سرشار از شور و شعور حسینی... یا علی
-
افسرده
دوشنبه 13 آبان 1392 21:11
اینطوری که پیداس توی جمع چند نفره ی من با رفقا فقط من آهنگای غمگین گوش میدم! بقیه همه شاد می پسندن!! بعد تازه به منم میگن اینا چیه گوش میدی ؟! افسرده میشی...! البته بنده توی جمع رفقا اینقد شوخی میکنم که کلا کسی شک نمیکنه! نه اصن من از شما می پرسم بنده درسته که دائم الهندزفری( مثل دائم الوضو(!)) هستم ولی خب تریپ افسرده...
-
بارون
یکشنبه 12 آبان 1392 22:20
این روزا هوای شهرمون بارونیه از اون بارونای انگشت شمار که هرسال توشهرمون میاد... بعضیا میگن این هوای بارونی هوای "دونفره" ست!! یعنی دونفری بری پیاده روی تو این هوا خیلی لذت بخشه خو حالا تکلیف ما چیه؟ ماکه ی نفریم باید چیکارکنیم؟!ای بابا دیگه آسمونم تبعیض قائل میشه! بالاخره از این هوا لذت ببریم؟ لذت نبریم؟...
-
فر
یکشنبه 12 آبان 1392 00:57
بعضیام هستن که موهاشونو فرمیکنن وا3 قشنگی بعضیام وا3 تنوع بعضیام وا3 تفریح یا "هرسه مورد!" اما یک هدف مستتر بالقوه ای(!) در فرکردن مو وجود داره که بنده بهش پی بردم! "کم کردنِ ارتفاعِ مو!" باید واقعا خوشحال باشید که همچین اطلاعات علمی دراختیارتون قرار میدم!
-
این چه وعضشه!
جمعه 10 آبان 1392 23:22
عاغا این چه وعضشه !؟ توی هر وبی میری... پس زمینه مشکی عکس ی نفر که سرشو بین دوتا دستاش گرفته عاشق شده . . . بعد "طرف مقابل" وِلِش کرده رفته! این بدبختم اومده وب زده و نوشته های غمگین و آه و واویلــــــــــــــــا... اصن افسرده شدم این "طرف مقابل" خجالتم نمیکشه...خو برگرد پیش این بدبختی که دوست داره...
-
آزمایشگاه
پنجشنبه 9 آبان 1392 19:41
انقد الان اعصابم خورده که نگو! امروز آزمایشگاه شیمی داشتیم ، باکلی ذوق و شوق رفتم سرِ کلاس... ولی چشمتون روزه بد نبینه!! ...افسرده تر از زمانی که آهنگِ "امپراطور" مهدی یراحی رو گوش میدم برگشتم! اصن بعده آزمایشگاه فهمیدم امپراطوره غم و غصه برای یک شیمیست (!) "نگرفتنِ نتیجه ی مطلوب از یک آزمایشِ...
-
روز مبادا!
پنجشنبه 9 آبان 1392 15:24
بعضی از شعرا خیلی باحال و مَشتی هستن فقط اشکالشون اینه که به حال و روزت نمیخورن! ولـــــــــــــــــــــــــــــــــی خفن قشنگن! این جور آهنگا و شعرا رو باید ذخیره کرد وا3 روز مبادا! البته نه اینکه الان از گوش دادن بهشون لذت نبریا نه! فقط باید نگهشون داری که روز مبادا بیشتر ازشون فیض ببری... به طور مثال: چشمای تو مال...
-
بدشانسی یا محبوبیت مسئله اینست!
چهارشنبه 8 آبان 1392 01:26
یکی ازدوستان(!) این روزا خیلی هم خودشو هم منو داره اذیت میکنه! مثلا از روی دوست داشتنه ولی نمیدونم من این دوست داشتنو نخوام باید کیو ببینم؟! خب عزیزمن،جان من وقتی ی بارزنگ میزنی جواب نمیدم لابد نمیتونم دیگه وا3 چی 10باره دیگه زنگ میزنی!! رو اعصابی جانم آبجی گلم من درس دارم،گرفتارم ... مگه ما شب قبل باهم حرف نزدیم ؟!...
-
قرمز و نارنجی!
دوشنبه 6 آبان 1392 23:41
یکی از خانم های مسئول دانشگاه با چند تا آقایونِ مسئول پشت ی میز نشسته بودن مشغول مرتب کردن پرونده های دانشجوهای جدیدالورود. خانمه از یکی از آقایونِ مسئول پرسید : آقا پوشه ی رشته ی فلان چه رنگیه؟ آقای مسئول دستشو گذاشت رو پوشه های نارنجی و گفت: "این قرمزا" ! خانمِ مسئول گفت: اینا که نارنجیه ! حالا نارنجی...
-
نظر!
یکشنبه 5 آبان 1392 22:35
*از نظرات تبلیغاتی بدم میاد *از قربون صدقه ی الکی هم بدم میاد (حالا اینکه بعضیا تکه کلامشون "عزیزمه"...بمـــــــــــــاند...بحثش جداس!) *از این جمله بدم میاد"وبلاگ خوبی داری به وبلاگ منم ی سر بزن" قشنگ معلومه هیچکودوم از مطالب وب رو نخونده فقط خواسته سرسری ی نظری بذاره که بری وبشو ببینی! ی نظر...
-
حس مزخرف
یکشنبه 5 آبان 1392 17:37
چه حسِ مزخرفیه که آدم دوست داشته باشه ی نفر دوسش داشته باشه که اون ی نفر نمیخواد سر به تنت باشه! حالا نه اینکه دوسش داشته باشیا ... نه!...فقط دلت بخواد که دلش تو رو بخواد!... هه اصن فهمیدین چی گفتم!!؟ ی وختایی آدم قاط میزنه دیگه!! شما به دل نگیر...منم کلا توهم زدم داغـــــــــــــــــــــــــــــــــون! خسته ام دوباره...
-
خداروشکر
شنبه 4 آبان 1392 14:51
خب خداروشکر همه چیز به خیر و نیکی گذشت و ثبت نام من با موفقیت انجام شد کارت دانشجوییم رو گرفتم و بلافاصله رفتم پِرس کردم که مبادا بلا ملایی سرش بیاد! ولی با اینکه امروز آخرین مهلت ثبت نام بود بازم خیلی شلوغ بود و حتی خیلیا مدارکشونم کامل نبود میگفتن بهشون فردا باید برن فلان قسمت تا مثلا کارشون رو انجام بدن. منو باش...
-
مخمصه
جمعه 3 آبان 1392 23:03
توی یه دردسر مزخرف افتادم که خدامیدونه! فردا باید برم پست مدارک تحصیلیم رو بگیرم (البته اگه بِدَن که فک نکنم )! قضیه ی اینم انقد مفصله که حال و حوصله ی توضیح دادنشو ندارم... فقط درهمین حد که فردا آخرین مهلت ثبت نام دانشگاست و من هنوز مدارکم کامل نیست! به قول ی بنده خدایی دلم میخواد یه ستون اینجا باشه سرمو بزنم بهش که...
-
تولد
سهشنبه 30 مهر 1392 00:56
امروز رفتیم تولد.... خوب بود خداروشکر....خوش گذشت... طرفای غروب حاضر شدم بعدکه آماده شدم اذون شد نمازمو خوندم و دیگه منتظر شدیم مهمونا بیان...کم کم ملت اومدن مامانم و زن داییم هم بنا به دعوت دوستم اومدن... مامانِ رفیقم به مامانم گفت: رسیدی خونه حتما براش اسفند دود کن! این خانما(مهمونا) دارن میگن این دختره کیه هیکلش...
-
فردا!
یکشنبه 28 مهر 1392 23:20
فردا یه عالمه کار دارم ... تولد دوستمه باید صبح زود بیدار شم،حاضـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرشم،برم براش کادو بگیرم،بعد برم خونشون واسه تزیینات و ازاین جور کارا کمکش کنم... (البته همین دوخط بالا خودش کلی وقت میگیره و هر کدوم از این کارا شامل چند مبحث دیگه هم میشه!) تازه بعد که برگشتم باید...
-
عشقست و صفا!
یکشنبه 28 مهر 1392 00:12
یکی از دوستام داشت درمورد خودش حرف می زد...بعد از من پرسید تا حالا عاشق شدی؟! خندیدم گفت: هه نه بابا "من سنگدل تر از این حرفام"!!(البته این قسمتو مزاح کردم! ) بعد ی مشت دلیلم آوردم و بحثو سرهم بندی کردم رفت! کلا بحث پیرامون اینجور چرندیات و خیالبافی ها رو دوس ندارم! عشق کلیویی چند !!؟ حالا اینا رو وِلِش!......
-
ساده دل
دوشنبه 22 مهر 1392 11:09
عاقا مورد داشتیم از کنار نیروگاه اتمی رد میشده ، بنای گنبدی شکل نیروگاه رو می بینه سلام میده! فکر کرده امامزادست! آمریکا اگه از وجود همچین افراد پاک وساده دل(!) خبر داشت هرگز به ما گمان بد نمی برد! بابا اینا همش صلح آمیزه...منفعت دنیا و آخرت داره. تازه اخیرا گزارش شده برای نیروگاه زیارتنامه هم ساختن!یعنی دراین...
-
کلاس اندیشه
دوشنبه 22 مهر 1392 00:53
نمی دونم عایا فردا برم سره کلاس اندیشه یا نه!؟ بسکه از بیرون رفتن از خونه بدم میاد!!والا... اگرم برم بیشتر بخاطر جزوه هام میرم چون دست چندتا از دختراست،قراره برام بیارنشون... اخه اندیشه درس اسونیه اگه خدابخواد خودم از پسش برمیام... داشتم با خودم فکر میکردم چه خوب میشد یه روبات انسان نما داشتم هروقت میرفتم بیرون با...
-
متلک!
شنبه 20 مهر 1392 12:42
خدایا! زبون اینایی که میخوان به من یا یکی مث من متلک بگن رو لال کن که دهنشون وا نشه ! اصن کور و کرشون کن نه نه ...اصن اگه خواستی منفجرشون کن! اگرم نه که به راه راست هدایتشون کن...تا یکم حداقل یکم ب معرفت و شعورشون افزوده بشه فضای جامعه رو با افکار مزخرفشون آلوده نکنن. من که میدونم خدا هوای منو داره... این موجود که...
-
یک شیمیست!...
شنبه 13 مهر 1392 11:31
سر کلاس شیمی استاد همینطور سوال می پرسید بچه ها هم همینطور دست و پاشکسته هرچی از دبیرستان یادشون می اومد جواب میدادن...منم خیلی چیزا رو نصفه و نیمه یادم می اومد ولی خب به هر حال بر حسب اتفاق یا نه به طور عمد!!! سوالایی که شیمی-فیزیکی بودن رو من بهتر جواب میدادم...بعد استادمون برگشت گفت : شما مثل اینکه فیزیکتم خیلی...
-
حوصله
چهارشنبه 10 مهر 1392 11:02
زیاد حال و حوصله ی خاطره نوشتن ندارم... رفتم دانشگاه اولین کلاسمون فیزیک بود...استادشم خوب بود خداروشکر کلاس بعدی هم که دیروز بود -ریاضی- با یه استاد خانوم داشتیم ولی نیومد ... کنسل شد! یه مزاحم تلفنی اعصاب برام نذاشته...جواب نمیدم ولی نمیدونم چرا بازم زنگ میزنه و پیام میده! چرا بعضیا اینجورین؟! با اعصاب مردم بازی...
-
اشتباه مضحک!
چهارشنبه 3 مهر 1392 00:12
یه اشتباه مضحکِ مزخرف! رفته بودم برنامه کلاسای دانشگاهم رو ببینم فکر کردم اینایی که رو به روش نوشته تاریخ اولین کلاسشه نگو تاریخ آخرین کلاسشو من دیدم فکر کردم از این تاریخ تازه شروع میشه!!(چه میدونم آخه اولین بارمه مگه من چندبار دانشگاه رفتم که بدونم اینا برنامه هاشون چه جوره! والا) حالا که رفتم برنامم رو درست و حسابی...
-
عدالت آموزشی!و تصمیم کبری!
دوشنبه 1 مهر 1392 03:38
بالاخره داریم به عدالت آموزشی نزدیک میشیم! چه معنی داشت دخترا فرم مدرسه داشتن ولی پسرا نداشتن! یه نیم ساعت پیش فرم مدرسه ی داداشم رو اتو کردم...پارچه ی خوش اتویی بود(هرچند برای نزدیک تر شدن به عدالت آموزشی باید مث پارچه ی مانتو دخترا بد اتو می بود ! ولی خب ما که بخیل نیستم...آخرش که خودمون دوتاشو اتو میکنیم!...بزار...
-
...
دوشنبه 1 مهر 1392 03:15
به بعضیام باید گفت مگه اشکالی داره من عاشق خودم باشم؟! شما که عُرضَشو نداری... والا...!