اتاق خاطرات من

خاطرات این "منِ تنها"!

اتاق خاطرات من

خاطرات این "منِ تنها"!

رانندگی

بابام بردتم تمرین رانندگی بهم بده بعد از کلی مستقیم رفتن و کیف کردن! () گفت حالا یه پارک دوبل بزن!

من گفتم: بابا من فقط با پراید میتونم پارک دوبل بزنم!! چون ماشین استادمون پراید بوده من طبق علامتایی که اون یادم داده فقط بلدم! هیچی دیگه...ما پارک دوبل نزدیم از خطر حوادث احتمالی...

تازه با هر پرایدی هم نمیتونم پارک دوبل بزنم باید نو باشه، سالم باشه یعنی سرو صدانکنه یک کلام!! قدیمی و مستهلک نباشه!! ولی اگه همچین شرایطی رو داشته باشه یه پارک دوبل میزنم که قشــــــــــــــــنگ ملت کیف میکنن....

این روزا شدیدا نیاز به تمرین با یه پراید دارم! چون باید برم امتحان بدم نمیدونم چیکار کنم کسی هم نیست پراید خوشگلشو بده یه کم بکوبیمش به در و دیوار تجربه کسب کنیم!!

البته من تا حالا به هیچ ماشینی صدمه نزدم به جان خودم راس میگم! درحین رانندگی هم تا به حال اصن تلفات نداشتیم!! هر چند استادم ادعا میکرد در رانندگی با من اعصابش خورد شده!! ولی فقط در حد ادعا بود!! فکر کنم البته!

سرنگ

عاقا هرکسی اصن با یه چی حال میکنه ماهم باسرنگمون!!

داشتم آمپول میزدم هرکاری کردم نمیرفت تو...بعد بهش نیگا کردم گفتم :

برو برو برو ...برو دیگه نیگام نکن ...عاشقونه صدام نکن (به یادفیلم اخراجی ها افتادم آخه...)

عجب بچه حرف گوش کنی بود قشــــــــــــــــــــــنگ نفوذ کرد....

(سوء تفاهم نشه ما احیانا بنگی نیستیم سرنگه سرنگِ چش قشنگه سرنگ انسولین بود...خدمتشون ارادت داریم)


کنکور

رفتم کنکور بدم بعد از اسقرار کامل در حوزه ی مربوطه مراقبه برگشته اومده میگه چیزی لازم ندارین؟

یکی گفت: ببخشید یه لیوان آب

یکی گفت:ببخشید کی پذیرایی میکنن؟

خلاصه هرکی یه چیزی میگفت !

منم گفتم اگه اینطوره که هرکسی یه سفارش میده که ....

خانم واسه من یه پیتزا بیارین!

دختری که کنار من نشسته بود اصلا روحش شاد شد زد زیر خنده!! کلا استرس قبل از کنکور رو فراموش کرد!

تازه این مراقبه هر پنج دیقه یه بار می اومد میگفت چیزی لازم ندارین ؟ آخر کنکور سردم شده بود میخواستم بگم یه پتو بیارین! دیگه گفتم ولش کن تمرکز بروبچ بهم میخوره!

عاقا یه چیز دیگه!!یه نفر تو بلندگو میحرفه  مثلا میگه:  داوطلبان عزیزآزمون شروع شد!! بلندگوش فکر کنم از اینا بود که نون خشکی ها دارن!! وقتی حرف میزد قشنگ یاد نون خشکی می افتادم...خیلی نوستالژیک بود!!



اینم از کنکور ما!!

ضِ صابون!

بچه های این دوروزمونه هم اعجوبه ای هستنا...

داداش من اومده میگه: توضیح با ض صابونه!! میگم:مگه صابونم ض داره؟! میگه منظورم ض ایه که شبیه ص صابونه!

یادش بخیر اونوقتا ما به این ض میگفتیم ض رضا!!!

تازه بعد برگشته میگه ح توضیح همون ح جیمی نوترونه!!

من:

جیمی نوترون:

حروف الفبا: