اتاق خاطرات من

خاطرات این "منِ تنها"!

اتاق خاطرات من

خاطرات این "منِ تنها"!

خداروشکر

خب خداروشکر همه چیز به خیر و نیکی گذشت و ثبت نام من با موفقیت انجام شد

کارت دانشجوییم رو گرفتم و بلافاصله رفتم پِرس کردم که مبادا بلا ملایی سرش بیاد!

ولی با اینکه امروز آخرین مهلت ثبت نام  بود بازم خیلی شلوغ بود و حتی خیلیا مدارکشونم کامل نبود میگفتن بهشون فردا باید برن فلان قسمت تا مثلا کارشون رو انجام بدن.

منو باش کلی ترسیده بودم فک میکردم فقط من مدارکم ناقصه و ثبت نام نکردم! اصن رفتم اونجا ملتو دیدم که چه چیزایی رو یادشون رفته! به خودم امیدوار شدم

بعدم هــــــــــــــــــــــــــــــی مامانم میگه تو کارات دیقه ی نودیه همش عجله عجله ای باید انجامشون بدی!

البته من کاملا ریلکسم!!() وا3 همینم مامانم حرصش در میاد!!


-ی سر رفتم آموزش پرورش وا3 مدارکم یادِ ماکتی که برای جشواره ی خوارزمی درست کردم و به هیچ نتیجه ی مطلوبی هم نرسید و کل زحمتای من هم به باد فنا رفت افتادم!! کاش حداقل بهم پس میدادنش...خیلی دوسش داشتم چون براش کلی زحمت کشیده بودم. آخه میگن هرچی که وا3 جشنواره میفرستن رو توی آموزش پرورش نگه میدارن البته بعد 2-3سال فک کنم دیگه یا موریانه ها خوردنش یا انداختنش توی زباله ها توسط تجزیه کننده ها نابود شده!

به هرحال یادش بخیر...هنوزم عکسش توی گوشیمه...

(چند تا عکس یادگاری...با ی بغض و چند تا نامه !چندتا آهنگ قدیمی که همه دلخوشی هامه!!)


نظرات 1 + ارسال نظر
saeed شنبه 4 آبان 1392 ساعت 15:12 http://falowme.blogsky.com

سلام عزیزم
اگه مایل به تبادل لینک هستی منو با نام
بیا دنبالم!
لینک بده بعد بهم خبر بده تورو با چه نامی لینک بدم.
فدات بگردم:دی
آدرس وب من www.falowme.blogsky.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.